خیلی سخته
ادای محکم بودن و در بیاری
وقتی تو خودت فرو ریختی
خیلی سخته
به اجبار لبخند بزنی
وقتی تو قلبت گریه می کنی
خیلی سخته
همه به خوشبختیت حسرت بخورن
وقتی خودت می دونی کم آوردی
خیلی سخته
همه فکر کنن تو خوابی
اما کل شب با بالشتت حرف بزنی و گریه کنی
خیلی سخته
زندگی کنی
ولی خیلی وقت باشه که، واسه خودت مرده باشی…
نام رمان : رمان تلخی بی پایان
نویسنده : فاطمه
طراحی و صفحه آرایی : سایت رمانکده
تعداد صفحات : 184 صفحه
ژانر : رمان عاشقانه
درباره این سایت